در یکی از عملیات ها که همه جا را برف پوشانده بود حسین آقا جلوی تویوتا نشسته بود ما هم پشت ماشین ، بچه ها خیلی شلوغ کرده بودند یکی از مسئولین لشکر آمد و گفت بیایید پایین ، چرا شلوغ کردید این چه وضعی است برید تو برف بمانید.بچه ها کمی مکث کردند ، حسین آقا دید اگر پایین نیاید بچه ها محال است پایین بیایند و حرف فرمانده زمین می ماند پرید پایین و رفت توی برف با اینکه او خودش از فرماندهان رده بالای لشکر بود، فقط می خواست حرف فرمانده زمین نماند و اگر حرف او زمین می خورد دیگر فرماندهی او ارزشی نداشت حسین آقا اینطوری بود. یک مرد به تمام معنا.

جانباز سیف اله طهماسبی(همرزم شهید)

زیبایی و قشنگی حسین آقا زمانی بود که به نماز می ایستاد ، او کم حرف می زد اما مرد عمل بود. او چهره ی معصومانه و متواضعی در نماز شب داشت چند بار اتفاق افتاد تو چادر ایشان را در حال نماز دیدم آن لحظه ها بسیار دیدنی بود . اوبه عنوان یک بنده ، یک عبد صالح ، یک کسی که ذوب در خدا شده بود راحت با خدا صحبت می کرد.

ای کاش از آن حالات ایشان عکسی یا فیلمی تهیه می شد.

سردار شهید حسین همدانی(همرزم شهید)

یکی از خصوصیات بارز ایشان این بود که در شروع جلسات ابتدا خودش شروع به تلاوت قرآن می کرد و جلسه را شروع می کرد و کسی هم اگر وارد می شد نمی توانست تشخیص بدهد که مسئول جلسه کیست ، به جهت روحیاتی که داشتند هیچ وقت خودش را مطرح نمی کرد، مسئولیت را برای خودش ارزش نمی دانست به عنوان یک تکلیف همیشه عمل می کرد.

سردار حمزه فلاح(همرزم شهید)

حسین آقا همه چیز ماست ، نشانه غیرت ماست ، من یک لحظه هم نشینی با او را با همه دنیا عوض نمی کنم ، اگر حسین آقا به من بگوید الان برو صد نفر دشمن را بکش و برای من بیار ، من اینکار را می کنم چون می دانم او همه چیز خود را وقف خدا کرده ، او عاشق امام و ولایت است . من هرچه دارم در همین هم نشینی با او دارم ، با او هستم از هیچ چیز نمی ترسم و با او تا جهنم هم می روم.

سردار شهید سید مهدی نقیبی(همرزم شهید)

در مدتی که با ایشان زندگی مشترک داشتم هیچ عیدی را پیش ما نبود ، نه من و نه بچه های من این معنا را درک نکردیم که بودن مرد و پدر در کنار سفره عید یعنی چه ، همه هم و غمش جنگ بود ، رضایت حضرت امام (ره) بود ، تمام حواسش به جبهه و رزمندگان بود.

خواهر زهرا سحری (همسر شهید )