سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

بنده اهل روستای کولاک محله بخش کومله از توابع شهرستان لنگرود هستم ، خوشبختی ما این است که منزل پدری ما در کنار منزل یکی از نوادر روزگار و انسانی بزرگ و عارف و شجاع و ایثارگر ، سردار همیشه قهرمان شهید حسین املاکی قرار داشت. و این یکی عنایت های خاص خدا برای ما بود که این بزرگوار را ملاقات و مدتی با او زیستیم و این عنایت خدا،برکات معنوی زیادی برای ما داشت و دارد. روحش شاد.*** این وبلاگ را به امید شادی روح شهید بزرگوار سردار شهید حاج حسین املاکی بنا نهادم و اگر کسی از ایشان خاطره و یا عکسی دارد می تواند در وبلاگ قرار دهد. در صورت تماس در خدمت شما هستم. علی(قاسم) صفرپناه 09112435891
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
تعداد بازدیدکنندگان :
تعداد افراد آنلاین :
مرکز آموزش ایرانیان
مطالب اخیر وبگاه

 

حسین آقا یک روز آمد و گفتن که می خواهیم برویم سنندج من زودتر می روم منزلی تهیه کنم شما هم آماده بشوید که بیایید بعد از چند روز اسباب کشی کردیم و رفتیم سنندج ایشان رو به من کرد گفت میدانی برای چی شما را آوردم؟ گفتم نه.

فرمودند: وقتی امام حسین(ع)می رفت کربلا در این هجرت خانواده اش را با خود برد من عهد کردم که من هم اینکار را انجام بدهم همانجا متوجه شدم که نتیجه این حرف چیه و حسین آقا رفتنی است.

زهرا سحری همسر شهید

 




برچسب ها : هجرت
نویسنده علی صفرپناه در دوشنبه 92/3/27 | نظر

حسین آقا در اوج قدرت نظامی گری با ما مثل رفیق بود . در زمانی که ایشان مسئول محور اطلاعات عملیات لشکر 25کربلا و قدس شد و بعد هم جانشین لشکر قدس ، هیچ تاثیری در رفاقت او نداشت همان حسین آقا بود با همان رفاقت و همان صمیمیت و این نشان می داد که همه کارهای او برای خدا بود.

سیف اله طهماسبی(همرزم شهید)




نویسنده علی صفرپناه در دوشنبه 92/3/27 | نظر

 

شهید حسین آقا املاکی به معنای واقعی کلمه بنده و عبدی بود که در راه خدا اصلا خودش را نمی دید ، تلاش او قدم برداشتن در راه خدا بود، او همه چیزش خدا بود و عشق به امام خمینی(ره)، من فرماندهان زیادی را در ایام دفاع مقدس زیارت کردم کمتر کسی را مثل حسین آقا خالص دیدم. کسی که حسین آقا را می شناخت می دید که از حسین خبری نیست هرچه هست خداست.

حجت حیدری(همرزم شهید)

 




نویسنده علی صفرپناه در دوشنبه 92/3/27 | نظر

 

اگر در انجام شناسایی یک منطقه عملیاتی کسی مجروح یا شهید می شد باید در حداقل زمان او را برمی گرداندند به عقب ، بارها دیدیم که جان خودش را در خطر می انداخت در روز روشن برای آوردن مجروح حرکت می کرد مثلا احمد آقا شیوعی در حین شناسایی روی مین رفت و به شهادت رسید همراهان او به علت روشنایی هوا در همان حوالی میدان مین دشمن مخفی شدند. عصر همان روز هوا هنوز کاملا تاریک نشده بود که شهید املاکی به همراه 2 یا 3 نفردیگر به محل حادثه رفتند و پس از 5 ساعت پیاده روی شهید احمد شیوعی را به عقب منتقل کردند.

سردار قاسم شافعی(همرزم شهید)

 




نویسنده علی صفرپناه در دوشنبه 92/3/27 | نظر

 

در یک عملیات خودم شاهد بودم فرماندهان گردان ها از ایشان می خواستند که شما جلو نروید اجازه بده ما جلو بریم در هر صورت آمد جلو جایی نشست که آتش دشمن لحظه به لحظه شدیدتر می شد. دو زانو نشست رو زمین یکی یکی بچه های رزمنده را بدرقه می کرد و دست نوازش روی سرشان می کشید و به بسیجی های کم سن سال که می رسید به آنها خطاب می کرد: سردار برو ماشاء الله خداپشت و پناهت .این رفتار و تواضع حسین آقا و صحبت او نسبت به بچه های رزمنده باعث می شد بچه ها با تمام توان با دشمن مقابله کنند. ما دیگر مثل ایشان ندیدیم.

فرامرز بشارتی(همرزم شهید)





نویسنده علی صفرپناه در پنج شنبه 92/3/23 | نظر
   1   2      >

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir