در عملیات کربلای پنج ، تیر مستقیم به فکش اصابت کرده بود و در یکی از بیمارستان های تهران به مدت یکماه بستری بود. در همین هنگام پسرم سلمان به دنیا آمده یک ماهش بود ، برایش اسم انتخاب نکرده بودم چون با توجه به فرمایش مولا امیر المومنین (ع) که مسئولیت انتخاب اسم برای فرزند با پدر است ،همین که از بیمارستان آمد دو اسم برایش انتخاب کرد. خلیل و سلمان گفت: کدام بهتر است؟ گفتم سلمان بهتر است ، اسمش را گذاشت سلمان.

خواهر  زهرا سحری (همسر شهید)

حسین آقا آبروی گیلان بود، حسین که بود ، بچه های رزمنده از هیچ کس باکی نداشتند ، حسین آقای املاکی را از زمانی که یک جوان بود و وارد لشکر 25 کربلا شد می شناختم ، در مدتی کوتاهی که در جبهه بود لیاقت شایانی از خود نشان داد ، اطلاعات عملیات لشکر25 کربلا به یمن وجود حسین آقا جان گرفت ، هرکجا که در شناسایی ها به بن بست می رسیدند کار را به حسین آقا واگذار می کردند او در عرصه های دفاع مقدس خط شکن بود ، شجاعت و دلاوری ، بی باکی او زبانزد و تکیه گاه همه رزمنده ها بود. اگر می خواهید بدانید حسین املاکی کیست باید بروید سراغ سردار مرتضی قربانی ، او می داند که سردار شهید املاکی چه گوهر گرانبهایی بود.  

پیر جبهه ها بسیجی حاجی جوشن

سردار شهید حسین املاکی می تواند الگوی جوانان دیروز و امروز و فردای بشریت باشند. برای استقلال و آزادی ، ما به مردم قهرمان و مومن وشجاع گیلان افتخار می کنیم و به شهید راه حق و عدالت همچون شهید حسین املاکی افتخار می کنیم و می گوییم که اساس استقلال ، عظمت و موجودیت کشورمان مرهون خون شهیدان عزیز ، از شهید گمنام تا شهیدان نام آوری همچون حسین املاکی است.

برای جنگیدن اصل نبود عشق به امام خمینی اصل بود ، حتی جنگیدن در راه امام هم به اندازه خود امام اصل نبود ، اصل برای او ولایت بود اصل برای او امام بود.

سرلشکر رحیم صفوی(فرمانده سابق سپاه)

سردار مهدی خوش سیرت که شهید شد ، من به اتفاق برادرم به منزل شهید در آستانه اشرفیه رفتیم ، توی حیاط ایستاده بودیم و حسین آقا هم به چاه آب کنار حیاط منزل تکیه داد در همین هنگام مادر شهید خوش سیرت آمد دست حسین آقا را گرفت و گفت باید دورت بگردم ، حسین آقا خجالت کشید و او با زور ، او را وسط حیاط آورد و مادر شهید خوش سیرت سه بار دور حسین آقا گشت و گفت: اگر بلایی قرار است برسر تو بیاید ، برسر من بیاید، تو بمانی راه شهدای ما را ادامه می دهی.

خواهر ایران املاکی(خواهر شهید)

حسین آقا هر جا که بود بچه ها مثل پروانه دورش جمع می شدند در سومار و دهلران ، و با همه انس می گرفت با همه صمیمی بود همه را دوست داشت چه افرادی که مسئولیت داشتند و چه مسئولیت نداشتند ولی یک ویژگی خاص داشت و آنکه عاشق بچه های نترس و شجاع بود ، این بچه ها نزد حسین آقا جایگاه ویژه ای داشتند.

برادر کریم خانی پور(همرزم شهید)